فرزند ماه🌙

وقتی که ماه طلوع کنه، زمان تو فرا میرسه

دوستی‌های نصفه و نیمه

راستش رو بخوام بگم، دیگه حس سابق رو به دوست‌هام ندارم. یعنی دیگه خسته شدم. از دوران دبیرستان سردی و بی‌عاطفگی‌ گاه و بیگاهشون رو تحمل کردم - البته سکوت نکردم- واجازه دادم هر وقت خواستن به سراغم بیان و هر وقت کاری نداشتن، ازم دور بشن. نباید بی‌انصافی کرد. دوستان خوبی هستند که وقت‌هایی که سگ سیاه افسردگی بدجور گلومو می‌چسبید، تنهام نذاشتن اما من هم بیشتر از اون‌ها، سعی کردم که کوتاهی نکنم توی رفاقت. «الف.ز‌» هنوز هم برام ارزشمندتر و دوست‌داشتنی‌تره اما «م» و «ف» دیگه اون حس رو بهم نمی‌دن. مخصوصا «ف». راستش رو بگم بعد از اون بحث‌مون دیگه نتونستم مثل سابق بهش نگاه کنم. در حقم کم لطفی کرد و این کم لطفی رو قرار نیست فراموش کنم چون من همیشه به عنوان یه رفیق سعی کردم سنگ تموم بذارم و شاید باید به حرمت همون‌ها، کمی مراعات می‌کرد. توی خوبی که همه رفیقن، مهم اینه توی بحث و دلخوری چطور برخورد کنی!

می‌دونم زندگی بزرگسالی دیگه اجازه نمی‌ده که دوستی‌ها درست مثل گذشته باشه اما موضوع اینه که دوستی‌ ما همیشه با این چالش همراه بود. همیشه من چیزی بیشتر از بیرون رفتن هر پنج شیش ماه یکبار، پیام دادن ماهی یکبار و توی دبیرستان بیشتر از یه سلام و حالت چطوره‌ی قبل از شروع کلاس ها می‌خواستم اما برای اون‌ها مقدور نبود. خواسته من غیر منطقیه؟ مگه دوستی همین نیست؟ هر بار که گله کردم، خواستن که نزدیک‌تر بشن اما باز بعد از یه مدت چنان درگیر خودشون شدن که فراموش شدم. برای اون‌ها دوستی همینه اما برای من چیزی ارزشمندتر از اینه. حالا که رابطه‌م بعد از سال‌ها با «الف‌.ف» دوباره مثل دوران دبیرستان شده، فهمیدم این خواسته‌ی من رو از دوستی، فقط رابطه‌ام با اون ارضا می‌کنه. حالا که با اون صمیمی‌تر شدم، می‌تونم دلخوری دوست‌های دیگه‌ام رو حس کنم اما دیگه مهم نیست برام. قرار نیست همیشه معرفت داشتن رو ازشون گدایی کنم. می‌دونم که آدم گاهی اینقدر درگیر زندگی و مشکلاتش می‌شه که دیگه شاید رابطه‌های دوستانه‌ش اهمیتی براش نداشته باشن، درک می‌کنم اما حقیقتا موضوع اون‌ها این نیست. موضوع اینه که همیشه دنبال اون‌ها برای یه رابطه نزدیک‌تر دویدم و دیگه قرار نیست بدوم. یا هستن یا نیستن، من چیزی رو طلب نمی‌کنم.

+ مراسم درختکاری رو از دست دادم. چون مثل همیشه «ف» من رو پیچوند و ظرفیت تکمیل شد و من از این برنامه هم جا موندم. خیلی ناراحت شدم. باید از همون اول به «الف.ف» می‌گفتم. اشتباه کردم.

+ «م» یه جوری نیست و نابود شده انگار که هرگز وجود نداشته. میون استوری‌هایی که می‌ذاره، یه پیام دادن اونقدر سخت نیست!

+«الف.ز» همیشه ولی برام عزیزه.

مون چایلد پنجشنبه شانزدهم اسفند ۱۴۰۳ ، ساعت 15:19